حالت سیاه
27-04-2024
Logo
خطبه‌ی 1170 - مردم در کسب روزی سه دسته‌اند- بنده باید تنها از گناه خود بترسد.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

خطبه‌‌ی نخست:

سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سیدنا محمد راستین وعده‌ی امانت دار. پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی، به راستی که دانا و باحکمتی، بار الها، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، به ما منفعت برسان و بر علم ما بیفزای، حق را به ما حق بنما و توفیق پیروی از آن را نصیبمان گردان و باطل را به ما باطل بنما و توفیق اجتناب از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را می‌شنوند و از بهترینش پیروی می‌کنند و با رحمت خود ما را در زمره‌ی بندگان نیکوکارت قرار ده، بار خدایا ما را از تاریکی نادانی و توهم به نور معرفت و دانش، و از شهوات به سوی بهشت بیرون ببر.

مرد در کسب مال سه دسته‌اند:

 

1 ـ دسته‌ی اول تمایلی به جمع مال و گنجینه کردن آن ندارند:

برادران گرامی، اگر احکام شرعی را به طور کامل دنبال کرده باشید، دیده‌اید و احتمالا تعجب کرده‌اید که نه دهم احکام شرعی مربوط به دو میل است: میل جنسی و میل به مال اندوزی، زیرا این دو میل وابسته‌ترین چیز به زندگی انسان است، بنابراین احکام شرعی به طور کلی پیرامون این دو نیاز دور می‌زند. نامگذاری دیگر این دو نیاز؛ کنترل و تشدید و ترقی است، بیان شده که مردم در کسب مال، سه طبقه، سه گروه و سه نوع هستند: یکی مردی که امرار معاش او را از آخرت بازداشته و سرگرم دنیا است و هر روز صبح بزرگ‌ترین هم وغم وی دنیا است.

(( ((من أصبح وأكبر همه الدنيا جعل الله فقره بين عينيه، وشتت عليه شمله، ولم يؤته من الدنيا إلا ما قدر له))

 ((هر كس كه دنيا همّ و غمش باشد خداوند فقر را در بين دو چشم او قرار مى دهد، امورش را از هم مى پاشد و و از دنيا جز آنچه خداوند برايش مقدّر داشته به او نمی‌دهد.)) ))

[ [ ترمذی از انس] ]

هر کس تقوای الهی پیشه کند از آینده نمی‌ترسد و بر گذشته پشیمان نمی‌شود:

برادران، مردی که زندگی خود را در خدمت آخرت قرار داده از افراد میانه رو است و مردی دیگر نیز هست که در حدیث بعدی به آن اشاره خواهد شد.

(( ((تكون أمتي في الدنيا على ثلاثة أطباق: أما الطبق الأول فلا يرغبون في جمع المال، ولا ادخاره، ولا يسعون في اقتنائه، واحتكاره، إنما رضاهم من الدنيا ما سدّ جوعةً وستر عورة، ما بلغ بهم الآخرة، فأولئك الذين لا خوف عليهم ولا هم يحزنون)) 

 ((امت من در دنیا سه دسته‌اند: دسته اول، جمع آوری و اندوختن ثروت را دوست ندارند و در به دست آوردن و انبار کردن آن نمی‌کوشند، بلکه از دنیا به سدّ جوعی و ستر عورتی خرسندند و توانگری شان در دنیا همان مقداری است که آن‌ها را به آخرت برساند. اینان همان ایمن شدگانی هستند که بیم و اندوهی به ایشان نمی‌رسد.)) ))

[ [روایت منقول] ]

این کلمات در آیات بسیاری آمده است:

﴿ ﴿لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ 

 (و بيمى بر آنان نيست و اندوهگين نمی‌شوند.) ﴾

[ [سوره‌ی يونس] ]

و معنای دقیق و عمیقی دارد، وقتی که خداترس باشید، از آن‌چه که پیش خواهد آمد ترسی ندارید و بر آن‌چه گذشت افسوس نمی‌خورید، یکی از ویژگی‌های ابوبکر صدیق (رض) این است که هرگز افسوس آن‌چه را که از دنیا از دست می‌داد نمی‌خورد.

﴿ ﴿قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا﴾ 

 (بگو جز آن‌چه خدا براى ما مقرر داشته هرگز چیزی به ما نمی‌رسد.) ﴾

[         [سوره‌ی توبه: 51] ]  ]

و این آیه بزرگ‌ترین بشارت برای مؤمنان است و کسی که قواعد نحو را دقیق می‌داند:

﴿ ﴿قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا﴾ 

 (بگو جز آن‌چه خدا براى ما مقرر داشته هرگز چیزی به ما نمی‌رسد.) ﴾

می فهمد که (لنا) با (علینا) تفاوت دارد،

﴿ ﴿لَنَا﴾ 

 (براى ما) ﴾

از نیکی. یعنی آن‌گاه که این فرد با ایمان با خدا آشتی کند، در دنیا چیزی جز خیر نمی‌یابد. پیامبر(صلی الله علیه و سلم) می‌فرماید:

(( ((يا معاذ ما حقُّ العباد على الله إذا هم عبدوه؟ قلتُ: الله ورسوله أعلم، قال: حقُّ العباد على الله: ألا يعذِّبهم))

 ((ای معاذ: حق بندگان بر خدا زمانی که او می‌پرستند چیست؟ گفت: خدا و رسولش آگاه‌تر هستند. فرمود: حق بندگان بر خداوند این است که وقتی او را می‌پرستند آنان را عذاب نکند.)) ))

[ [بخاری، مسلم و ترمذی از معاذ بن جبل] ]

﴿ ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ﴾ 

 (و[لى] تا تو در ميان آنان هستى خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند.) ﴾

[ [سوره‌ی انفال: 33] ]

یعنی سنت‌هایت در زندگی آنان اجرا شود، این محال است و به هیچ وجه امکان پذیر نیست، بلکه خدای متعال فرمود:

﴿ ﴿مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ﴾ 

 (اگر سپاس بداريد و ايمان آوريد خدا می‌خواهد با عذاب شما چه كند؟!) ﴾

[   [سوره‌ی نساء: 147] ]

 

هر چیزی را که خدا آفریده دو کارکرد دارد؛ کارکرد سودرسانی و کارکرد ارشادی:

برادارن، همه شما می‌دانید که این عالم به دو شکل برای ما رام شده است، یکی تسخیر شناختی و دیگری تسخیر اکرامی، این از حدیث پیامبر (ص) برداشت می‌شود آن‌گاه که هلال را مشاهده نمود و فرمود:

(( ﴿ ((هِلالٌ خَيْرٍ وَرُشْدٍ))

 ((هلال خوبی و ارشاد وهدایت.)) ﴾ ))

[ [ابو داود از قتاده] ]

هلال خوبی که از آن در دنیا استفاده می‌کنیم و ما را به سوی خدا راهنمایی می‌کند، و من نظر جالبی دارم. هدف بزرگ‌تر از آفرینش این نشانه‌ها شناخت خداست و هدف دیگری این است که از دنیا بهرمند شویم، مثلاً اگر کتابی درباره‌ی عسل خوانده باشید، نسبت به حکمت خداوند دراین ماده بسیار گریسته‌ای که در آن شفایی برای مردم است و درآمدت اجازه نمی‌دهد که یک بار آن را مزه کنی، زیرا تو خدا را از این کتابچه‌ی کوچک درباره‌ی عسل، شناخته ای و دقت کار و عظمت نیکی‌اش را شناخته‌ای. تو به هدف بزرگ‌تر آفرینش این ماده پی برده‌ای با وجود این که یک بار هم از عسل نخورده‌ای، در حالی که ثروتمندان در انتخاب انواع عسل آزادند - که بر اساس مزارع تولید انواع بسیاری دارد و از نظر تولید و موارد استفاده متفاوت می‌باشد ـ و از این که عسل نشانه‌ای دال بر عظمت خدا است بهره‌ای نبردند، اصلا از آن بهره نبرده‌اند، بنابراین من مطمئنا می‌دانم که هر چیزی که خدا آفریده است دو کارکرد دارد؛ یکی کارکردی سودرسانی است، که غرب با این کارکرد به برتری چشم گیری رسید. فکر نمی‌کنم در تاریخ بشر مردمی بوده باشند که به اندازه‌ی این‌ها از زندگی دنیا بهرمند شده باشند ولی آن‌ها از کارکرد هدایت به سوی خدا غافل شده‌اند.

من می‌گویم: هر دو هدف را با هم به کار بگیر. عسل را بخور اما به کسی که عسل را آفرید فکر کن، تا هم نفع مادی و هم نفع معنوی را ببری.

اولویت انسان این است که از آن‌چه خدا آفریده دو سود ارشادی و مادی را ببرد:

اما گروه نخست: نه میلی به جمع کردن مال دارند و نه به انبار کردن آن و نه برای تملک و احتکار آن تلاش می‌کنند. آن‌ها از دنیا به لقمه نانی و لباس ساده‌ای قانع هستند، همان قدر که به آخرت برسند، آنان کسانی هستند که نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین می‌شوند.

گاهی به خانه‌ای وارد می‌شوی که یکی از اقوام دور مرده است، برای تسلیت به آن‌جا رفتی، قیمت خانه بیش از دویست میلیون است و مبلمانی دارد که پنجاه میلیون می‌ارزد، عتیقه ها، وسایلی بسیار گران. بنشین و فکر کن. چه کسی این عتیقه‌ها را انتخاب کرده است؟ مرحوم. چه کسی این سنگفرش را انتخاب کرد؟ مرحوم. چه کسی این تزئینات را انتخاب کرد؟ مرحوم. چه کسی این منظره‌ی زیبا را خرید؟ مرحوم. مرحوم کجاست؟ زیر خروارها خاک، بنابراین مهم این است که ازآنچه خدا آفریده است، دو نفع ببریم، یکی منفعت ارشادی به سوی خدا و یکی منفعت مادی.

انسان وقتی راه قدرت را بر اساس روش الهی می‌پیماید، باید قوی باشد:

گفت: در مورد طبقه‌ی دوم بگویم: مال اندوزی را از بهترین راه‌ها و صرف آن را در بهترین راه‌ها دوست دارند. قسم به خدای یگانه که اغراق نمی‌کنم اگر با مؤمنی ثروتمند زندگی کنی، به خاطرفروتنی‌اش، انفاق عادلانه‌اش، به خاطر خدمتش به مردم و به خاطر فرصت‌های بی شماری که پیش روی او است دوست داری تو هم ثروتمند شوی.

(( ((المؤمن القويُّ خيْر وأحبُّ إلى الله من المؤمن الضعيف)) 

 ((مؤمن قوی از مؤمن ضعیف نزد خدا بهتر و دوست داشتنی‌تر است.)) ))

[        [مسلم از ابي هريره] ]

چرا؟ چون فرصت انجام کارهای خیر که در اختیار افراد قوی قرار می‌گیرد، در اختیار میلیون‌ها نفر نیست. تو ثروتمندی هستی و می‌توانی له گرسنگان غذا بدهی، به جوانان همسر بدهی، زنان بیوه را سرپرستی کنی، درمانگاه یا بیمارستانی بسازی و آموزشگاه شریعتی تأسیس کنی که مبلغان دین را تربیت کند. فرصت‌های کار خیر برای ثروتمند بی شمار است، به همین خاطر پیامبراکرم (ص) فرمود:

(( ((المؤمن القويُّ خيْر وأحبُّ إلى الله من المؤمن الضعيف))

 ((مؤمن قوی از مؤمن ضعیف نزد خدا بهتر و دوست داشتنی تر است.)) ))

[        [مسلم از ابي هريره] ]

برای آخرت قوی باش. انسان قوی و صاحب منصب با یک حرکت قلم حقی را محقق کند و باطلی را نابود می‌کند، خیری را برقرار می‌کند و چیزی ناپسند را از بین می‌برد، مخلص بی ریایی را جذب می‌نماید و بدکار ریاکاری را دور می‌کند. اعلان جریمه‌ی پنجاه هزاری برای کسی که برای دخانیات تبلیغات می‌کند. در کشور پاک ما تبلیغی برای مصرف دخانیات دیده نمی‌شود. آیا این را می‌دانید؟ هر کجای دنیا که بروی تبلیغات مصرف دخانیات بی شمار است، پس آن قوی با یک حرکت قلم حقی را محقق می‌کند و باطلی را نابود می‌کند، خیری را برقرار می‌کند و چیزی ناپسند را از بین می‌برد، بنابراین اگر مسیر قدرت بر اساس برنامه‌ی الهی پیموده شود باید قوی باشی، چرا؟ این انسان اگر در آستانه‌ی مرگ باشد چه می‌گوید؟ شاید یکی از شما بگوید: خدا می‌داند، من به شما می‌گویم که چه می‌گوید، در قرآن کریم آمده است که می‌گوید:

﴿ ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ﴾ 

 (پروردگارا، مرا بازگردانيد. شايد من در آن‌چه وانهاده‏‌ام كار نيكى انجام دهم.) ﴾

 [سوره‌ی مؤمنون: 99-100] ]

دانشجویی را تصور کن که برای گرفتن دکترای پزشکی به پاریس رفته است. برنامه‌های زیادی در کشورش برایش چیده‌اند. خانه‌ای در یکی از محله‌های اعیان نشین دمشق، یک خانه‌ی تابستانی، خانه ای در ساحل و ماشینی لوکس با بالاترین مدل، ولی اگر به آن‌جا برود می‌گوییم: دلبستگی این دانشجو به این شهر بزرگ با سالن‌های تآتر، سینماها، پارک‌ها، کارخانه‌ها، دانشگاه‌ها، مدرسه‌ها و بازارها فقط به خاطر یک چیز است. این که دکترا بگیرد. می‌گوییم: گرفتن مدرک دکترا علت بودن او در این شهر است، فقط به خاطر این مدرک در این شهر است، اگر این هدف کاملا مشخص باشد برای صرفه جویی در وقت، کار و هزینه خانه‌ای نزدیک دانشگاه اجاره می‌کند، او با دانشجویی که به زبان فرانسه مسلط است همنشینی می‌کند تا از او بیاموزد، او غذایی متعادل می‌خورد تا در درس خواندن کمکش کند. وقتی هدف مشخص شود ابزاری که در خدمت هدف هستند مشخص می‌شوند.

 

اسلام بنیادی اخلاقی و ارزشی:

برادران گرامی، این سخن چکیده‌ی چکیده است. برادری دینی برایم قسم خورد که در کشوری دور مدیریت بازرگانی خوانده است، وقتی این آیه را از من شنید اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: این آیه خلاصه‌ای از مطالعه‌ای ده ساله در آمریکا است. این آیه چیست؟

﴿ ﴿أَفَمَنْ يَمْشِي مُكِبّاً عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيّاً عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ 

 (پس آيا آن كس كه نگونسار راه می‌پيمايد هدايت‏ يافته‌تر است‏ يا آن كس كه ايستاده بر راه راست می‌رود؟!) ﴾

      [سوره‌ی ملك: 22] ]

﴿ ﴿أَفَمَنْ يَمْشِي مُكِبّاً عَلَى وَجْهِهِ﴾ 

 (پس آيا آن كس كه نگونسار راه می‌پيمايد) ﴾

نگاهش به زمین است یعنی به خواسته‌های دنیایی، به سمت زمین کشیده گشت و به دنبال هوس‌های خودش رفت. نگاهش فقط به مال اندوزی، زنان و مقام‌های دنیایی است:

﴿ ﴿أَفَمَنْ يَمْشِي مُكِبّاً عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيّاً عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ 

 (پس آيا آن كس كه نگونسار راه می‌پيمايد هدايت‏ يافته‌تر است‏ يا آن كس كه ايستاده بر راه راست می‌رود؟!) ﴾

[ [سوره‌ی ملك: 22] ]

هدف او مشخص است و ابزار رسیدن به هدف در مقابل او نمود پیدا می‌کند. این خلاصه‌ای از چکیده است. وقتی که می‌فهمی چرا در این دنیا هستی، فقط برای یک چیز که همان پرستش خدا در معنای کامل است. ما زمانی می‌گوییم: عبادت، نماز، روزه، حج و زکات به ذهن ما خطور می‌کند ، این‌ها اعمالی دینی هستند، همان ارکان اسلام، اما پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: 

(( ((بني الإسلام على خمس)) 

 ((اسلام بر پنج چیز بنا شده است.)) ))

[ [بخاري وابن خزيمه از عبد الله بن عمر] ]

آیا این پنج تا همان اسلام هستند؟ پایه‌های اسلام، ارکان اسلام، ستون‌های اسلام و بنیان‌های اسلام، اما اسلام چیز دیگری است. اسلام ساختاری اخلاقی، اصولی و ارزشی است. جزئیات شگفت انگیزی وجود دارد، این جزئیات زندگی انسان را در بر می‌گیرد و از خصوصی‌ترین رفتارهایش در بستر زناشوئی آغاز می‌شود و به روابط بین المللی متنهی می‌شود. مبادا، مبادا و مبادا فکر کنی که اسلام فقط نماز، روزه، حج و زکات است، این‌ها پایه‌ها هستند و ارکان هستند، اسلام ساختاری اخلاقی است و ایمان همان اخلاق است، پس هر کس در اخلاق از تو جلوتر باشد، در ایمان از تو پیش‌تر است.

نوع دوم کسی که از بهترین راه مال اندوزی کرده و در بهترین راه هزینه کند:       

اما گروه دوم: کسب مال از بهترین راه و صرف آن به بهترین صورت را دوست دارند. با آن صله‌ی رحم به جا می‌آورند و رابطه‌ی خویشاوندی را برقرار می‌کنند و برادرانشان را بر خود ترجیح می‌دهند وبا آن از فقیرانشان دلجویی می‌کنند و اگر یکی از آن‌ها سنگ بخورد برایش آسان‌تر از این است که یک درهم از راه حرام به دست آورد و در راه حرام استفاده کند و آن را از کسی که سزاوار آن است بگیرد و تا زمان مرگ آن را نگه دارد. این گروه اگر مورد حساب قرار گیرند عذاب می‌بینند و اگر بخشیده شوند در امان هستند.

به همین خاطر نقل شده که روح هر مرده‌ای بر بالای جسدش بال می‌زند و به عزاداران می‌گوید: ای خانواده‌ام! ای فرزندم! مبادا که دنیا شما را مانند من به بازی بگیرد، از راه حلال و حرام مال اندوختم ـ البته این مرده بی ایمان است ـ و در راه حلال و غیر حلال آن را خرج کردم، پس خوش باشید که مسئولیت این برعهده من است.

به همین خاطر گفته شده و این سخن بسیار تاثیرگذار است: پشیمان‌ترین مردم در روز قیامت کسی است که وارثان او با مال او وارد بهشت شوند و او با مالش وارد جهنم شود، زیرا او مالش را از حلال و حرام جمع کرد و در راه حلال و غیرحلال خرج کرد، پس ای وارثان نوش جانتان که او مسئول است.

یعنی اگر می‌خواهی ثروتمند شوی، مانعی ندارد اما خدای متعال می‌فرماید:

﴿ ﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا﴾ 

 (و با آن‌چه خدايت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن.) ﴾

[ [سوره‌ی قصص: 77] ]

این آن چیزی است که خدا به تو داده است، ـ مال، دانش، جایگاه، مقام ـ این‌ها همه روزی است و دلیل آن‌ها این است:

﴿ ﴿وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ﴾ 

 (و تنها نصيب خود را در تكذيب [قرآن] قرار می‌دهيد.) ﴾

[سوره‌ی واقعه: 82] ]

زرق چیزی است که به ذات افزود می‌شود، تو انسان هستی، این‌که ثروت به تو اضافه می‌شود روزی است، علم روزی است، جایگاه روزی است، اصل ونسب روزی است و هر چیزی که به تو اضافه می‌شود روزی است و ممکن است این روزی منفی باشد، همان‌طور که خدای متعال می‌فرماید:

﴿ ﴿وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ﴾ 

 (و تنها نصيب خود را در تكذيب [قرآن] قرار می‌دهيد.) ﴾

 [سوره‌ی واقعه: 82] ]

شهوت را خداوند در ما قرار داده است. شخصی آن را در گناهان به کار می‌برد، با زنی که برای او حلال نیست نزدیکی می‌کند و فرد با ایمان در طاعت به کار می‌برد. امیال و شهوت‌ها نردبانی‌هایی هستند که با آن‌ها بالا می‌رویم یا پرتگاه‌هایی هستند که در آن‌ها سقوط می‌کنیم. این گروه اول و این گروه دوم هستند.

سوم کسی که از حلال و حرام مال می‌اندوزد و در حلال و حرام صرف می‌کند:

گفت اما گروه سوم: کسب از راه حلال و حرام و صرف آن در راه حلال و غیر حلال را دوست دارند و از صرف آن در راه‌هایی که فرض شده خودداری می‌کنند.

﴿ ﴿وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ * لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾

 (و همانان كه در اموالشان حقى معلوم است. براى سائل و محروم.) ﴾

اگر آن را خرج کردند، اسراف می‌کنند و اگر آن را نگه دارند از روی بخل و احتکار نگه می‌دارند. دنیا قلب اینان را تصاحب کرده تا با گناهانشان آنان را وارد آتش کند.

سه گروه. یقین بدان که شهواتی که خدا در وجود تو نهاده، فقط برای این است که با آن به پروردگار زمین و آسمان‌ها برسی. تصور کن که شهوت یک موتور و عقل یک فرمان و شریعت یک جاده آسفالت است. اولویت برای تو این است که با موتور شهوت به سرعت در این مسیر حرکت کنی و خود را با حفظ مسیر به جلو ببری و شریعت همان مسیر است.مثال دقیقی است: شهوت تو موتور خودرو است، عقل تو فرمان و شریعت مسیر است، بنابراین امام علی (رض) فرموده است:

(( ((الدنيا حلالها حساب، وحرامها عذاب، وشبهتها عقاب))

 ((حلال دنیا حساب می‌شود و حرام آن عذاب و شبهه‌ی آن مجازات دارد.)) ))

[ [دار قطني وديلمي از ابن عباس] ]

میل به مال اندوزی بی طرفانه است:

اما میل و شهوت نخست، میل به رزق ـ مال ـ میلی بی طرف است. نردبانی است که با آن بالا می‌روی یا پرتگاهی که در آن سقوط می‌کنی و این میلی است که خدا در وجود ما نهاده است. به این قاعده گوش کن: هیچ میلی را خدا در وجود انسان قرارنداده مگر این که کانال پاکی برایش قرار داده تا در آن جریان یابد. به تعبیر دیگر در دین اصلا هیچ محرومیتی وجود ندارد، خدا چیزی را از شما دریغ نکرده است، هرچه در وجود شما قرار داده است برای آن مجرای پاکیزه‌ای قرار داده تا در آن جریان یابد. در تو نیاز به خوردن و نوشیدن قرار داده تا از وجود تو به عنوان یک انسان حفاظت کند. چند نوع خوردنی حلال است؟ و چند نوع نوشیدنی حلال است؟ تنها گوشت خوک و نوشیدن شراب را بر تو حرام کرده است.

﴿ ﴿فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ﴾ 

 (و از هر جا كه خواهيد بخوريد و[لى] به اين درخت نزديك مشويد كه از ستمكاران خواهيد شد.) ﴾

[ [سوره‌ی اعراف: 19] ]

امروزه در زندگی ما چند نوع آبمیوه و نوشیدنی وجود دارد؟ به خدا هزاران نوع نوشیدنی وجود دارد و فقط شراب ممنوع است. چند نوع گوشت حلال برای ما وجود دارد؟ به خدا هزاران نوع و فقط گوشت خوک ممنوع است. به همین دلیل اگر حلال‌ها با حرام‌ها مقایسه شود، نسبت آنها یک در میلیون است که چیزی نیست، اما اگر این حرام‌ها وجود نداشت امتحان درست نبود، باید یک تأیید کننده باشد، هم‌چنین باید یک چیز حرام وجود داشته باشد.

هر کس باید برای کسب روزی تلاش کند:

ای برادران:

(( ((إن الله كتب عليكم السعي فاسعوا)) 

 ((خداوند تلاش را بر شما نوشته است پس تلاش کنید.)) ))

[ [طبرانی از ابن عباس با سند صحيح] ]

باید برای کسب روزی‌ات تلاش کنی:

﴿ ﴿وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا﴾

 (و روز را [براى] معاش [شما] نهاديم.) ﴾

[ [سوره‌ی نبأ: 11] ]

﴿ ﴿وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ﴾

 (و قطعا شما را در زمين قدرت عمل داديم و براى شما در آن وسايل معيشت نهاديم [اما] چه كم سپاسگزارى می‌كنيد.) ﴾

[ [سوره‌ی اعراف: 10] ]

امرار معاش یعنی راه‌های برای کسب روزی. این قرص نانی را که می‌خوری چند مرحله را گذرانده است؟ از کاشت گندم توسط کشاورز شروع شده است، آبیاری گندم، کود دادن گندم، سمپاشی آفات گندم، سپس درو کردن گندم، سپس شستن گندم، سپس خشک کردن آن، سپس آسیاب کردن آن و سپس پختن آن. صبح هنگام که تو یک قرص نان می‌خوری، مبالغه نمی‌کنم هزاران نفر در درست کردن آن سهیم هستند. وقتی که لباسی را می‌پوشی، چند نفر در ساختن این لباس سهیم هستند؟ خدای متعال به تو اجازه داد که کاری یاد بگیری و رزقت را از آن کسب کنی و تو را به میلیاردها کار محتاج کرد. تو نیازمند زندگی در میان مردم هستی. نیاز به خوردن، نوشیدن، خودرو، خانه، اثاثیه و چیزهای بی شماری هستی. خداوند به تو اجازه داد تا یک نیاز را خوب برطرف کنی و از آن روزی‌ات را کسب کنی و در عوض تو را به هزار نیاز، نیازمند کرد. تو برای لباست به دکمه نیاز داری، کارخانه‌ها، مهارت‌ها و پیشرفت‌هایی وجود دارند. خدای متعال به تو اجازه داده تا چیزی را خوب انجام دهی و تو را به میلیون‌ها چیز محتاج کرد، برای پسرت به دفتری نیاز داری، کاغذ، کارخانه و مهارت نیاز است، برای پسرت به کیف نیاز داری، پوست، دباغی و طراحی نیاز است، یک میلیون مهارت در آن لازم است، تو نیازهای خود را هر روز حساب می‌کنی، تو یک نیاز را برطرف می‌کنی و مبالغه نکردم که گفتم: تو به یک میلیون چیز داری، به همین خاطر خدای متعال ما را به زندگی با هم مجبور کرده است. ما مختار نیستیم، اگر تو برفراز کوهی سکونت کنی، چگونه امرار معاش می‌کنی؟ تو به نانی نیاز داری که هزار نفر برای آن کار می‌کنند، به آب نیاز داری، چاه‌هایی وجود دارد، موتورهایی برای استخراج آب وجود دارد و حفاری نیاز است:

و در این حدیث شریف آمده است:

(( ((إن الله كتب عليكم السعي فاسعوا)) 

 ((خداوند تلاش را بر شما نوشته است پس تلاش کنید.)) ))

[     [طبرانی از ابن عباس با سند صحيح] ]

سیدنا عمر بن خطاب (رض) فرمود: «هیچ یک از شما دست از طلب روزی نکشد» و می‌فرماید: «خدایا به من روزی بده و حتما می‌دانید که از آسمان طلا و نقره نمی‌بارد.»

انسان باید همه‌ی اسباب را به کار گیرد گویا همه چیز است و به خدا توکل کند گویا اسباب هیچ است:

مهم‌ترین چیزی که امیدوارم برایتان روشن شده باشد صفت توکل است. هنگامی که سیدنا عمر در حج افرادی را دید که از مردم گدایی می‌کنند، گفت: شما کیستید؟ گفتند: ما توکل کنندگانیم. گفت: دروغ گفتید، متوکل کسی است که دانه‌ای را در زمین بکارد سپس به خدا توکل کند. به عبارت دیگر و ما شدیداً به آن نیاز داریم که اسباب را طوری درنظر بگیریم که گویی همه چیز هستند، سپس به خدا توکل کنیم، طوری که گویی اسباب هیچ هستند.

شخصی که سفری در پیش دارد، وسیله نقلیه را کامل بررسی می‌کند، سیستم‌ها، تایرها و همه چیز. این همان استفاده از اسباب است و چون مؤمن است حتما معتقد است که سالم رساننده به مقصد خداست، می‌گوید: پروردگارا، به تو توکل می‌کنم، تا به حال داشتم از اسباب استفاده می‌کردم و حالا به خدای خدایان توکل می‌کنم. پس سیدنا عمر وقتی شتری گر را دید از صاحبش پرسید: «ای برادر عرب با او چه کرده‌ای؟ گفت: از خدا می‌خواهم تا شفایش دهد. گفت: برادرم، چرا همراه دعا قطران ـ مرهم درمان شترـ قرار نمی‌دهی؟!»

این سخن را از من قبول کنید: این که بدون استفاده از اسباب از خدا بخواهید این کار یک گناه است. این ریشخندی به قوانین خدای متعال است. قوانینی که خدا برای انسان وضع کرده است، آن‌ها را به پزشک داده است پس اگر پزشک به تو گفت: این غذا برای تو مفید است و در حالی که تو خدا را می‌پرستی پس شایسته است که از پزشک اطاعت کنی، این نشان دهنده‌ی قوانین جسم است. خداوند متعال به تو دستور داده تا از اسباب استفاده کنی و اسباب یعنی این پندها را به گوش بگیری، بنابراین هرچه سطح ایمان بالاتر رود، متوجه می‌شوی که همه‌ی کارشناسانی که تو را راهنمایی می‌کنند، شایسته است که تو از تجربه‌ی آن‌ها استفاده کنی، زیرا این تجربه برگرفته از قوانین خدای متعال است.

سیدنا عمر می‌فرماید: «از مردم ابراز بی‌نیازی کن تا دینت بهتر حفظ شود و نزد آنان ارجمندتر شوی.»

کسب روزی فرض است به شرطی که بر اساس روش‌های مشروع باشد:

مطلبی دیگر از احادیث صحیح:

(( ((إن روح القدس نفثت في روعي أن نفساً لن تموت حتى تستوفي رزقها، فاتقوا الله عباد الله تعالى، وأجملوا في الطلب، واستجملوا مهنكم، ولا يحملنكم استبطاء شيء من الرزق على أن تطلبوه بمعصية فإن الله تعالى لا ينال ما عنده بمعصيته)) 

 ((به راستى كه روح القدس به من الهام كرد كه هيچ‌كس نمى‌ميرد تا آن‌گاه كه رزق و روزى‌اش را به‌طور كامل دريافت كند، پس تقواى الهى را پيشه كنيد، به زیبایی طلب روزى كنيد، دنبال حرفه‌های زیبا باشید و كندى رسيدن روزى الهى شما را بر آن ندارد كه با معصيت خداوند در پى آن برويد، چون آن‌چه نزد خدا است با معصیت بدست نمی‌آید.)) ))

[ [حديث صحيح، ابن ماجه، وابو نعيم در الحلية وحاكم وابن حبان از جابر] ]

یک نکته‌ی دیگر، هر کس کاری را با معصیتی بجوید، از آنچه امید داشته دورتر و به آنچه از آن می‌ترسید، نزدیکتر شده است. در حدیث قدسی دیگری آمده است:

(( ((عبدي خلقت السماوات والأرض، ولم أعيَ بخلقهن، أفيعييني رغيف أسوقه لك كل حين؟ لي عليك فريضة، ولك علي رزق، فإن خالفتني في فريضتي، لم أخالفك في رزقك.. وعزتي وجلالي إن لم ترض بما قسمته لك، فلأسلطن عليك الدنيا، تركض فيها ركض الوحش في البرية، ثم لا ينالك منها إلا ما قسمته لك ولا أبالي وكنت عندي مذموماً)) 

 ((بنده‌ام، هر چه در آسمان‌ها و زمین است را برای تو آفریده‌ام و از آفرینش آن‌ها خسته نشده‌ام، حال برای رساندن یک تکه‌ی نان در هر لحظه خسته می‌شوم؟ من بر تو فرضی نهاده‌ام و رزق وروزی تو بر من است. اگر چه در فرض من کوتاهی یا نافرمانی کنی ولی من در روزی رسانی تو کوتاهی نمی‌کنم و به عزت وشوکتم سوگند اگر به آنچه برایت مقدر نموده‌ام راضی نباشی دنیا را بر تو چیره خواهم کرد که چون حیوان وحشی در بیابان به دنبال آن بدوی ولی چیزی جز قسمتت از آن به دست نیاوری و من به تو توجهی نمی‌کنم ونزد من ناپسند افتی.)) ))

[ [روایت ماثور] ]

اما ای برادران، کسب روزی بعد از فرایض، فرض است، اما این کسب روزی از راه‌های مشروع است تا مال حلال باشد و اگر مال حلال باشد و با آن غذایی بخری، آن غذا به فرموده‌ی پیامبر اکرم (ص) پاکیزه است. غذای پاکیزه چسیت؟ منظور غذای گران نیست یا غذایی که با روغن مرغوب یا درجه یک پخت شده باشد، نه، غذای پاکیزه که با مال حلال خریده شده باشد. به خدا دوستی دارم که عید را به دیدار او رفتم و پدرش به گرمی از من استقبال کرد. او نود و شش سال سن داشت، دقیقا همین را به من گفت: من نود و شش ساله‌ام، دیروز آزمایش خون و ادرار دادم و همه چیز طبیعی بود و سخنش را کامل کرد: به خدا که حرام را در زندگی‌ام نمی‌شناسم ـ منظورش مال حرام و زنان نامحرم بود ـ به من گفت: به خدا که حرام را در زندگی‌ام نمی‌شناسم.

عالمی دیگر که اهل شام بود نیز نود و هشت سال عمر کرد، راست قامت، تیزبین و تیزگوش بود با دندان‌هایی سالم، از او سوال شد: آقا، این سلامتی چیست که خدا به شما عنایت کرده است؟ گفت: پسرم، در جوانی از آن‌ها حفاظت کردیم و در پیری خدا آن‌ها را برایمان حفظ کرد، هر کس که باتقوا زندگی کرده باشد، قوی زندگی کرده است.

پایبندی اساس دین است:

برادران گرامی، دلایل و شواهد بی شماری وجود دارد و این دلیل آن است:

(( ((اسْتَقِيمُوا وَلَنْ تُحْصُوا)) 

 ((پيوسته بر راه درست باشيد و هرگز نمی‌توانید چنین باشید)) ))

[ [ابن ماجه واحمد ودارمي از ثَوْبَانَ] ]

خیر به نظر شما فقط خیر مادی یا اجتماعی یا نفسی یا جایگاه و مقام یا آرامش کامل یا سعادت کامل یا فرزندان نیک و صالح یا همسر صالح است؟ هرگز:

(( ((اسْتَقِيمُوا وَلَنْ تُحْصُوا)) 

 ((پيوسته بر راه درست باشيد و هرگز نمی‌توانید چنین باشید.)) ))

[ [ابن ماجه واحمد ودارمي از ثَوْبَانَ] ]

به صراحت می‌توان کل دین را در یک کلمه یعنی پایبندی خلاصه کرد. پس اگر پایبندی را از دین حذف کردی، تو در مقابل میراثی اسلامی، در مقابل عادت‌ها و تقلیدها، در مقابل فرهنگی اسلامی هستی. فرهنگ اسلامی و عادت‌ها و تقلیدها که قبلا یک میلیارد و نیم از آن بهره می‌بردند، امروز آمار مسلمانان یک میلیارد و هشتصد میلیون نفر شده است و حرفشان خریدار ندارد و اختیار کارشان به دستان خودشان نیست و دشمن به هزار روش بر آنان می‌تازد. پنج کشور اسلامی الآن اشغال شده است، زیرا پایبندی وجود ندارد. اگر پایبندی از دین حذف شود تنها میراث باقی می‌ماند، فرهنگ اسلامی، باورها و تقلیدها و فلکلور اسلامی باقی می‌ماند. به خدای یگانه سوگند، متأسفانه تعدادی از قاریان قرآن کریم از دمشق به پاریس رفتند تا قرآن را به صورت فولکلور شرقی بخوانند! کتابی که اقصی نقاط جهان را به لرزه درآورد! این کتابی است که صحابه با به کاربستن آن پرچم‌هایشان به مشرق‌ها رسید. به مشرق و مغرب. به نزدیکی چین و به نزدیکی پاریس رسیدند و هنگامی که رهایش کردند و فرمان خدا را سبک شمردند، خداوند نیز آنان را خوار کرد.

هر کس نفس خود را تابع هدایت الهی کند هیچ اشکالی بر او نیست:

برادران گرامی، موضوع روزی موضوع بسیار مهمی است. اما یکی از ویژگی‌های آن این است که دو میل را که خدا در انسان نهاده یعنی میل به مال اندوزی وشهوت جنسی که در اسلام مجراهای پاکیزه‌ای برای این دو وجود دارد. مجراهایی صددرصد پاکیزه و تو با این کانال‌های پاکیزه خوشبخت می‌شوی حتی اگر همه چیز را از دست بدهی. این کانال‌ها به گونه‌ای هستند که این شهوت‌ها بر اساس روش الهی جریان یابد. بنابراین در این آیه دقت کنید:

﴿ ﴿وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنَ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ﴾ 

 (و كيست گمراه‌تر از آن‌كه بى‏ راهنمايى خدا از هوسش پيروى كند.) ﴾

[ [سوره‌ی قصص: 50] ]

مفهوم دیگری نیز وجود دارد. کسی که شهوتش را تابع هدایت الهی کند، مشکلی ندارد. میل به مال اندوزی دارد پس وارد یک کار مشروع می‌شود و سود می‌برد و هزینه ‌ی خودش می‌کند، ازدواج می‌کند و فرزندانی می‌آورد و با این ثروت خوشبخت می‌شود. میل به زنی می‌کند و ازدواج می‌کند:

 

﴿ ﴿وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنَ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ﴾

 (و كيست گمراه‏تر از آن‌كه بى‏ راهنمايى خدا از هوسش پيروى كند.) ﴾

[ [سوره‌ی قصص: 50] ]

مفهوم عکس آن یعنی کسی که امیال خود را تابع هدایت الهی کند، مشکلی ندارد. در اسلام محرومیت وجود ندارد.

 برادران بزرگوار، خودتان را پیش از آن‌که محاسبه شوید، حسابرسی کنید. اعمال خود را پیش از آن‌که بسنجند خود بسنجید و بدانید که ملک الموت ما را رها کرده و جان شخص دیگری را گرفته و زمانی می‌رسد که جان ما را می‌گیرد و دیگران را رها می‌کند، پس باید به هوش باشیم. باهوش کسی است که خود را کم می‌شمارد و برای پس از مرگ کار می‌کند و ناتوان کسی است که از شهوت‌هایش پیروی می‌کند و از خداوند آرزوهای بلند می‌خواهد.

و سپاس خداوند جهانیان را.

 

* * *

خطبه‌ی دوم:

سپاس خداوند جهانیان را و گواهی می‌دهم که تنها معبود او است. دوست نیکان است و گواهی می‌دهم که سرورمان محمد که دارای اخلاق بزرگی بود بنده و فرستاده‌اش می‌باشد. خداوندا درود و سلام بفرست بر سرورمان محمد و تمام آل و اصحاب او.

بنده باید فقط از گناهش بترسد و تنها به پروردگارش امید داشته باشد:

برادران گرامی، گاهاً احادیثی وجود دارد که بسیار مختصر است، دو کلمه است، اما حاوی حقایق بزرگی در مورد دین است. این یکی از این احادیث نبوی است: «لا يخافن العبد إلا ذنبه ولا يرجون إلا ربه» «بنده باید فقط از گناهش بترسد و تنها به پروردگارش امید داشته باشد.» از وحش نترس که وحش در فرمان خدا است.

﴿ ﴿فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لاَ تُنظِرُونِ * إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾ 

 (پس همه شما در كار من نيرنگ كنيد و مرا مهلت مدهيد* در حقيقت من بر خدا پروردگار خودم و پروردگار شما توكل كردم. هيچ جنبنده‏اى نيست مگر اين‌كه او مهار هستى‏اش را در دست دارد به راستى پروردگار من بر راه راست است.) ﴾

[ [سوره‌ی هود: 55-56] ]

اگر تو در مقابل پنجاه حیوان وحشی باشی ـ خدای ناکرده ـ و برای هر یک از این حیوانات وحشی تو فقط یک لقمه باشی، اما همه‌ی این‌ها به جایی بسته باشند. در اختیار یک قدرت مهربان، عادل و لطیف باشند از آنها نمی‌ترسی. از کسی بترس که آن‌ها را نگه می‌دارد که اگر ریسمان یکی را شل کند به تو می‌رسد.

﴿ ﴿فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ * إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ﴾

 (پس همه شما در كار من نيرنگ كنيد و مرا مهلت مدهيد* در حقيقت من بر خدا پروردگار خودم و پروردگار شما توكل كردم.) ﴾

[ [سوره‌ی هود: 55-56] ]

سرکشان چوب خدایند و انسان نباید از آن‌ها بترسد بلکه باید از گناهش بترسد:

اکنون دقت کن:

﴿ ﴿مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ 

 (هيچ جنبنده‏اى نيست مگر اين‌كه او مهار هستى‏اش را در دست دارد به راستى پروردگار من بر راه راست است.) ﴾

 

[ [سوره‌ی هود: 56] ]

همه چیز در زمین در حال حرکت است. یعنی خداوند هست، مهم این است که تو از وحش نترسی بلکه از کسی که آن را کنترل می‌کند بترسی. ببخشید، آیا انسان می‌تواند از چوبی که به او زده می‌شود، کینه به دل بگیرد؟ مگر دیوانه باشد، اگر بخواهد کینه به دل بگیرد از کسی کینه به دل می‌گیرد که او را زده است نه از چوب، ستمگران زمین چوب خدایند.

(( ((أنا مالك الملوك، وملك الملوك، قلوب الملوك بيدي، وإن العباد إذا أطاعوني حولت قلوب ملوكهم عليهم بالرأفة والرحمة، وإن العباد إذا عصوني حولت قلوبهم عليهم بالسخط والنقمة فساموهم سوء العذاب، فلا تشغلوا أنفسكم بالدعاء على الملوك، ولكن اشغلوا أنفسكم بالذكر والتضرع أكفكم ملوككم)) 

 ((من پادشاه پادشاهانم و دل پادشاهان در اختیار من است. بندگانم اگر مرا عبادت کنند دل پادشاهانشان را برایشان نرم و مهربان می‌کنم و اگر از من نافرمانی کنند دل پادشاهانشان را برایشان پر از کینه و نفرت می‌کنم تا بدترین عذاب‌ها را به آنان دهند. پس خودتان را سرگرم نفرین پادشاهان نکنید و خودتان را سرگرم ذکر و تضرع کنید تا شر پادشاهان شما را از شما بر دارم.)) ))

[  [طبراني از ابو درداء] ]

بهترین مثال رویدادهای غزه است که هزار و پانصد کودک و زن را کشتند. آیا باور می‌کنید که نتایج این جنگ در جهان اسلام باورنکردنی است. ما را جمع کرد، ما را در یک اصل جمع کرد، موضوع فراگیر شد، جهاد مشروع شد و تغییراتی در ارزش‌ها و مفاهیم روی زمین رخ داد. به خدا من فکر می‌کنم که بسیاری از ارتش‌ها بعد از این جنگ باورشان تغییر کرد. ده‌ها هزار نفر در برابر ارتش چهارم جهان ایستادند. دشمن برای یک روز برنامه ریزی کرد و تا زمانی که غرب مداخله نکرد نتوانستند جنگ را پایان دهد. بعد از بیست و دو روز مگر نه؟

ده هزار نفر فقط با تفنگ در مقابل توپ‌های زرهی، موشک و هواپیماهای F16 قرار داشتند و نمی‌توانستند در بیست و دو روز هدفی را محقق کنند. جز خداوند متعال کسی وجود ندارد.

برای بار دوم برادران گرامی، سرکشان چوب خدایند از آن‌ها نترس از گناهت بترس، بنده فقط از گناهانش می‌ترسد و تنها به خدا امید دارد.

دعا:

پروردگارا، ما را جزء کسانی قرار بده که آن‌ها را هدایت کرده‌ای، ما را جزء کسانی قرار بده که آنان را عافیت داده‌ای، ما را جزء آنانی قرار ده که دوست خود قرار داده‌ای، در آن‌چه که به ما عطا کرده‌ای برکت ده و از شر آن‌چه که مقدر کرده‌ای ما را محفوظ بدار، چون تو به حق قضاوت می‌کنی و بر تو حکم نمی‌شود و کسی را که تو دوست بداری خوار نمی‌گردد و کسی را که دشمن بداری عزت نمی‌یابد، تو مبارک و متعالی هستی ای پروردگار ما، حمد و ستایش مخصوص توست به خاطر آن‌چه که حکم کرده‌ای، از تو طلب آمرزش می‌خواهیم و به سوی تو برمی گردیم. پروردگارا، عمل صالحی نصیب ما کن که ما را به تو نزدیک می‌کند.

پروردگارا، به ما بده و ما را محروم مکن. ما را گرامی بدار و خوار مکن. ما را بر دیگران ترجیح بده و دیگران را بر ما ترجیح مده. ما را راضی کن و از ما راضی باش. دین ما را که نگه دارنده‌ی کار ماست برای ما نیک و اصلاح بفرما و دنیای ما را نیک بگردان که زندگی ما در آن است و آخرتمان را نیک بدار که بازگشت ما به آن جاست و از همه چیز در زندگی برای ما خیر قرار بده و مرگ را مایه­ی آرامش و رهایی از هر بدی قرار ده، ای سرور و مولای ما، ای پروردگار جهانیان.

پروردگارا، درخواست ما را اجابت کن ای پروردگار جهانیان و به این جمع حاضر رحم کن و پس از آن ما را بدون گناه از همدیگر جدا کن و در میان ما و از ما و با ما بدبخت و محرومی قرار نده.

پروردگارا، حاکمان مسلمین را راستای آن‌چه دوست داری و می‌پسندی موفق بدار و آنان را بر نیکی و خوبی متحد ساز.

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر